روز بدی بود. روز خیلی بدی بود. باز هم مورد حملهی جماعت توییتری قرار گرفتم. شاید من در بیان منظورم کمیبلنگم اما مردم منتظر هستند تا دلیلی پیدا کنند و نفرتپراکنی کنند. حتی برای تایپ کلمهی «مردم» دودل بودم! به هر حال هر لحظه ممکن است کسی سرش را از سوراخی بیرون بیاورد و مدعی شود که به او توهین شده! اول به حرفهایشان خندیدم ولی تعدادشان به طرز ترسناکی هی بیشتر و بیشتر شد. با دوستی تماس تصویری گرفتم و نیاز به همدردی داشتم اما برایش مهم نبود. شاید هم من طوری رفتار کردم که این موضوع اهمیتی ندارد. بعد از نمیدانم چند وقت عکسش را دیدم. همان کتی را پوشیده بود که برایش هدیه گرفته بودم. احساس غریبگی کردم. انگار هیچوقت همدیگر را نبوسیده باشیم. انگار هیچوقت عزیز دلم نبوده باشد. برای خودم موزیک مدیتیشن پخش کردهام تا کثافتِ امروز را با خودش ببرد.
راهم از تو دووووره بازدید : 369
دوشنبه 4 خرداد 1399 زمان : 5:22